نیمه مرداد بود. قرار گذاشتیم بریم کوه ! کلی از راهو طی کردیم. مسیر سنگلاخ و عجیبی بود . کلی قدم زدیم، جاده گاهی جانکاه می شد و طاقت سوز اما هنوز نیمه مرداد بود . با اینکه زیاد ازش شنیده بودم ولی انگار همه چیز تازه بود و سخت . البته گاهی سایه ای و میوه درختی مفرح جان بود و زمین خوردن ها و خار به دست رفتن ها رو تسلی می داد . حتی در لابلای خلوت مسیرها گاهی بوسه ای و آغوشی در کار میومد که جلوه گل های شمعدونی رو شدیدتر می کرد . مرا مرگ صدا می زنند!
من چشم به راه انتهای مسیرم!
مردی با هودی و شلوارک سیاه
گاهی ,نیمه ,ها ,رو ,کلی ,ای ,بود و ,نیمه مرداد ,ای و ,مرداد بود ,تسلی می
درباره این سایت