محل تبلیغات شما
پاییز كه میشد ما نه عاشق میشدیم و نه هندزفری توی گوشمان میكردیم. نه مانتوی چارخونه می پوشید و نه من اورکت تنم میکردم ما بوت های های کپی مون رو می پوشیدیم عودهای آفریقایی می خریدیم و خودكارهای استدلر آبی مان را بین انگشتانمان میگذاشتیم و ادای جانی دپ را در می آوردیم, بعد هم من دماغم را بالا میكشیدم و او بلند بلند میخندید. ما اهل پایان های سیندرلایی نبودیم، شب ها روی كاناپه میخوابیدیم و صبح ها توی آینه با خودمان حرف میزدیم.

مرا مرگ صدا می زنند!

من چشم به راه انتهای مسیرم!

مردی با هودی و شلوارک سیاه

های ,ها ,توی ,اهل ,میخندید ,نبودیم، ,و نه ,بلند میخندید ,بلند بلند ,او بلند ,و او

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها